عاطفه (Affect) :

کلمه affect به دو صورت استفاده می شود: به طورکلی تر آن را می توان برای نشان دادن کل هیجان ها از قبیل: عاطفه، مود و احساسات به کار برد. برای مثال، وقتی درباره affective disorders (اختلالات عاطفی) صحبت می کنیم، منظورمان همه اختلالات هیجانی هستند که در احساسات و مود انسان تاثیر می گذارند، مثل اختلال افسردگی عمده، و اختلال دو قطبی.

به طور خاص تر، از affect برای نشان دادن حالت و لحن هیجانی که انسان ها نشان می دهند استفاده می شود. به این ترتیب، affect عبارت است از تجلی یا نمود هیجان هایی که از بیرون قابل مشاهده هستند، مثلا از روی چهره، وضعیت قرار گیری بدن، یا تن یا لحن صدا.

برای مثال، اگر مشاهده شود که فردی بنام مایکل بی قرار است، عضلاتش منقبض شده اند، و صدایش بلند است، می توان گفت “Michael s Affect is iriitable.” ، یعنی، affect (عاطفه) مایکل تحریک پذیر است (هرچند چنین جمله ای در فارسی نداریم). Affect انسان ها را می توان با صفاتی مثل آرام، پر نوسان، مناسب (بجا) نامناسب، هیجان زده، تحریک پذیر، کرخت، یا محدود شده توصیف کرد.

عاطفه یا feeling

Feeling احساس:

Feeling ، احساس، عبارت است از آگاهی هشیار از یک هیجان (conscious awareness of an emotion) . احساس همان چیزی است که بعد از آغاز شدن یک emotion از آن آگاه می شویم و به آن توجه می کنیم. احساسات در طول بیداری و خواب بطور دائم در حال تولید شدن هستند.

در خواب، آنها را به صورت رویا ها یا کابوس ها تجربه می کنیم.

Feeling یعنی تفسیر ذهنی و خصوصی (سابجکتیو) از یک واکنش هیجانی که در ما به وجود آمده است.

احساس عبارت است از تجربه ذهنی و هشیار فرد از یک هیجان. احساس رو به درون دارد و خصوصی است. مثلا وقتی می گوئیم ” احساس می کنم… ” ، موضوع مورد نظر را در درون احساس می کنیم و بجز خودمان کس دیگری از آن خبر ندارد. احساس زمانی رخ می دهد که واکنش هیجانی خود را با تجربه های قبلی خود از مردم، اشیا، و رویدادها مچ می کنیم.

احساسات اهمیت دارند زیرا واکنش ما به واقعیت را تعیین می کنند. برای مثال، شب کابوس می بینیم و این کابوس بسیار واقعی به نظر می آید، طوری که وحشت زده از خواب می پریم و جیغ می کشیم. بعد از بیدار شدن، آن کابوس دیگر واقعیت ندارد و در نتیجه، احساسات ما تغییر می کنند . شناسایی، نام گذاری، و ابراز احساسات مهارت هایی هستند که معمولا در کودکی آموخته می شوند. با این حال، بسیاری از مردم در شناسایی احساسات و نامگذاری صحیح آنها به شدت مشکل دارند، در نتیجه، آنها را نادیده می گیرند و به این ترتیب، از آنها اگاه نیستند.

توجه داشته باشید که در انگلیسی، Feeling و sensation با هم تفاوت دارند. Feeling احساس معنوی است اما sensation احساسی است که از حواس پنجگانه وارد مغز می شود. متاسفانه در فارسی چنین تمایزی وجود ندارد و به همین دلیل، کتاب های ترجمه معمولا مبهم به نظر می رسند.

احساس

Mood مود:

اما مود این چنین تعریف می شود: یک emitoin که به مدت طولانی ادامه می یابد و نتیجه یک و feeling است. مود یک تن هیجانی (emotion tone) است که فرد، در هر لحظه، آن را تجربه می کند یا نشان می دهد.

مود و هیجان معمولا یک معنا را می رسانند، تفاوت آنها در مدت و فراگیر بودن حالات یا وضعیت های مودی (mood states) است. اگر مود را یک ملودی (یک قطعه آهنگ) بدانیم، هیجان یک نت خاص در ان ملودی خواهد بود. مود شبیه آب و هوای یک منطقه خاص است. آب و هوای تهران گرم و خشک است. اما گاهی سرد و مرطوب، گاهی بارانی، گاهی برفی، گاهی طوفانی می شود (هیجان).

مودها حالت یا وضعیت هشیار (conscious states) ما را تشکیل می دهند و به زندگی رنگ و لعاب می بخشند. وقتی یک نفر می گوید ” امروز رو مود خوبی هستم” ، در حال تجربه کردن مود خود به صورت سابجکتیو است.

مودها معمولا پراکنده هستند و یک هدف معین ندارند. برای مثال، وقتی فرد می گوید ” امروز تو مود بدی هستم” ، معمولا هیچ هدف یا معنایی برای آن حالت مودی وجود ندارد. وقتی فرد یک هیجان را ابراز میکند، مثلا می گوید: “خیلی عصبانی هستم” ، این عصبانیت به سمت یک فرد یا موضوع خاص و مشخص هدف گیری شده است و یک محرک درونی یا بیرونی خاص و مشخص ( یا نامشخص) آن را به وجود آورده است.

حالات هیجانی ، مود و احساسات

همچنین شما همراهان گرامی می توانید در رابطه با هیجانات و اضطراب ها، در صفحه اینستاگرام ما ویدئویی را نیز مشاهده کنید. https://www.instagram.com/p/CW-7v7esUZU/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

گروه روانشناسی راز رویش