خویشتن دوستی یعنی ارزش دادن و احترام گذاشتن شخص به خوشبختی و رفاه شخصی خودش. عشق به خود، نوعی پذیرش است که می‌توانیم آن را به عنوان احساس حمایت و مراقبت بدون قید و شرط و دلسوزی برای خویش توصیف کنیم. همچنین ممکن است تمایلی برای تأمین نیازهای شخصی، اجازه تفکر غیرقضاوتی و درنظرگرفتن خود به عنوان فردی شایسته، خوب، ارزشمند و لایق سعادت قلمداد شود.

کسانی که تمرین عشق به خود را چالش برانگیز می‌دانند یا در رسیدن به چنین چیزی با موانعی روبرو می‌شوند، نهایتاً تجربه دلسوزی یا عشق به خود برای آنها دشوار می‌شود. آنها با کشف دلایل این مشکلات، می‌توانند از حمایت یک درمانگر یا متخصص برخوردار شوند.

چرا خویشتن دوستی مهم است؟

عشق به خود یکی از مولفه‌های مهم عزت نفس و زندگی بهتر به شمار می‌آیند. عموماً درک احساسات خود، اگر غیر ممکن نباشد، بدون امکان عشق ورزیدن و پذیرش خود، دشوار است. محققان کشف کرده‌اند که عشق به خود با بسیاری از مزایا مثل رضایت بیشتر از زندگی، افزایش شادی و صبر و تحمل بیشتر همراه است.

حتی ثابت شده افرادی که از سطح خود دلسوزی بالایی برخوردارند غالباً می‌توانند با سهولت بیشتری نسبت به کسانی که نسبت به خود سختگیر هستند بر حوادث دشوار زندگی مانند طلاق یا مرگ اعضای خانواده غلبه کنند. توانایی تأیید خود نیز با بهبود توانایی حل مسئله و کاهش طفره رفتن همراه بوده است، زیرا این کار می‌تواند به افراد کمک کند تا تأثیرات عادات و رفتارهای منفی (مانند طفره رفتن) را بدون منجر شدن به الگوی فکری منفی، تشخیص دهند.

خطر ابتلا به مسائل بهداشت روان مانند افسردگی، اضطراب و کمال گرایی نیز می‌تواند از طریق تمرین خویشتن دوستی کاهش یابد. این روش همچنین می‌تواند خوش بینی فرد را افزایش دهد و ممکن است برای کاهش استرس، به ویژه در مواجهه با چالش‌های مختلف زندگی، مفید باشد.

خود دوستی

عشق به خود همچنین می‌تواند منجر به بهبود روابط شود. این ایده که قبل از عشق به دیگران، فرد باید عشق به خود را تمرین کند، ایده‌ای است که مورد قبول بسیاری از روانشناسان است و تحقیقات زیادی نشان داده که تمرین خود دوستی و مهربانی به خود احتمالاً باعث بهبود روابط بین فردی نیز می‌شود. افرادی که نسبت به خود، شفقت و عشق دارند، معمولاً در روابط بین فردی نیز احساس بهتر و خوشبختی بیشتری دارند و بنابراین ممکن است بهتر بتوانند نیازها و عقاید خود را مطرح کنند. بعلاوه، کسانی که اول یاد می‌گیرند چگونه عاشق خود باشند، ممکن است بهتر بتوانند به دیگران عشق و مهربانی بورزند، زیرا با توانایی مراقبت و عشق به خود، شخص ظرفیت و تجربه بیشتری برای دوست داشتن و مراقبت از دیگران خواهد داشت.

به طور کلی تجربه دوره هایی که در آنها احساس بهتری نسبت به خود داریم و دوره هایی که اعتماد به نفس و عزت نفس ما کاهش می‌یابد طبیعی است. به عنوان مثال، فرد پس از ناکامی در انجام یک کار مهم، ممکن است توانایی و ارزش شخصی خود را زیر سوال ببرد. عشق به خود بیش از این که یک حالت ثابت باشد، عملی مداوم تلقی می‌شود و برای بسیاری از مردم، با تلاش‌های ذهنی و توجه زیاد، تمرین‌های خویشتن دوستی و عشق و مهربانی به خود نتیجه مثبت می‌دهد.

خویشتن دوستی و خود شیفتگی!

در این زمینه می‌توان گفت که عشق به خود با خودشیفتگی متفاوت است، زیرا عشق به خود تا حد زیادی یک رفتار مثبت قلمداد می‌شود. عشق به خود به طور کلی برای سعادت و خوشبختی مفید است و کسانی که چنین خصلتی را در خود تقویت کنند می‌توانند در بسیاری از مراحل زندگی سربلند باشند. در حالی که ممکن است گاهی از خودشیفتگی به عنوان عشق به خود یاد شود، باید بدانید که خودشیفتگی را می‌توان با دقت بیشتری به عنوان یک علاقه شخصی بیش از حد، همراه با بی‌توجهی به احساس دیگران و عدم همدلی توصیف کرد.

عشق بیش از حد به خود یا همان خودشیفتگی ممکن است به خودمحوری تبدیل شود. سطح بالایی از عزت نفس شکننده یا کم عمق که ممکن است با تعریف و تمجیدهای خالی والدین، ​​معلمان یا سایر اطرافیان فرد در دوران کودکی ایجاد شود و نهایتاً افراد به ویژه نوجوانان را به سمت بروز صفات خودشیفتگی سوق دهد. تحقیقات همچنین نشان داده است که عزت نفس کاذب (غرور بیش از حد) که می‌تواند با خویشتن دوستی بیش از حد نیز مرتبط باشد، اغلب با بدبینی، کمبود انگیزه، حالات دفاعی و در برخی موارد پرخاشگری همراه است.

خود دوستی و روانشناسی

برخی فرآیندهای فکری تحریف شده ممکن است تمرین خود دوستی را دشوار کند. بعضی از افراد ممکن است باور داشته باشند که به دلیل عدم موفقیت در زمینه شغلی منتخب خود، یا به دلیل برخی خصوصیات شخصی که منفی یا ناقص هستند، شایستگی عشق ندارند. مشکل در روابط یا یک دوست همچنین ممکن است باعث شود که برخی احساس کنند که هرگز رفتارهای دوستانه یا محبت حقیقی را تجربه نمی‌کنند، که همین افکار می‌تواند منجر به رشد افکار منفی شود که تأثیر مخربی بر توانایی دوست داشتن خود داشته باشد. اغلب، درمان های شناختی مفید هستند، زیرا آنها بر اصلاح این افکار مخرب متمرکز هستند تا این که بخواهند توانایی فرد را در دوست داشتن و رشد شفقت نسبت به خود افزایش دهند.

تجربیات اولیه مانند تروما، رها شدن یا غفلت نیز می‌تواند باعث شود مردم احساس کنند که لیاقت عشق را ندارند. در چنین مواقعی درمان روانشناسی صحیح می‌تواند به افراد کمک کند تا دلایل احتمالی که ممکن است خویشتن دوستی را برای آنها دشوار کرده است، کشف کنند. در روانشناسی، افرادی که به دنبال درمان هستند ممکن است بتوانند راه‌هایی را که هنوز تجربیات اولیه بر آنها تأثیر می‌گذارد درک کنند و با کمک یک درمانگر بر آسیب‌های گذشته و هرگونه احساس نفرت از خود غلبه کنند.

درمان روانشناختی همچنین می‌تواند فضایی را فراهم کند که فرد احساس کند مورد علاقه و پذیرش دیگران است. مفهوم توجه مثبت بدون قید و شرط، که در ابتدا توسط کارل راجرز توسعه یافت و در درمان فرد محور استفاده شد، بیان می‌کند که ایجاد رابطه‌ای که در آن شخص بدون هیچ گونه قضاوتی واقعاً پذیرفته شود، در بسیاری از موارد امکان بهبودی را فراهم می‌کند. همچنین یک درمانگر با ارائه توجه مثبت بی‌قید و شرط، می‌تواند به افراد کمک کند تا یاد بگیرند که آن درجه از عشق و پذیرش را نسبت به خود حفظ کنند. برای افرادی که هرگز عشق یا پذیرش را تجربه نکرده‌اند و در نتیجه تمرین خود دوستی امری دشوار است، این پیوند درمانی ممکن است باعث رشد چنین عشقی شود و در نهایت منجر به بهبود وضعیت سلامت روان شود.

تفاوت های فرهنگی در خود دوستی

اگرچه به نظر می‌رسد عشق به خود نمایانگر جنبه مهم و شخصی از وجود انسان است، اما ابراز عشق به خود می‌تواند بسته به زمینه فرهنگی تغییر کند. افراد در بعضی از فرهنگ‌ها ممکن است کمتر در مورد خود صحبت کنند، خصوصاً با دیگرانی که خارج از دوستان نزدیک و خانواده هستند، زیرا در این فرهنگ‌ها، برای عفت و فروتنی ارزش بیشتری قائل هستند. طبق همین ادعا، یک مطالعه نشان داده است، با این که افراد برخی از فرهنگ‌های شرق آسیا درست مانند آمریکایی‌ها احساس رضایت و مثبتی نسبت به خود دارند، اما آنها تا کنون خود را در سطح شناختی ارزیابی نکرده‌اند!

جنبه‌های عشق به خود

عشق به خود

عشق به خود شامل چهار جنبه است: خودآگاهی، ارزش شخصی، عزت نفس و مراقبت از خود.

حتی اگر تنها یکی از جنبه‌های بالا را از دست داده باشید، دیگر نمی‌توانید کاملاً بگویید که عشق به خود دارید. برای داشتن چنین چیزی باید با این چهار جنبه همسو باشید. سفر رسیدن به عشق به خود، تفاوتی با روبرو شدن با قسمت‌ها ضعیف و بعضاً ترسناک خودمان ندارد!

شاید به دلیل همین ترس از روبرو شدن با چنین چیزی است که هیچ کس نمی‌خواهد بنشیند و با خودش گفتگو کند. دستیابی به خویشتن دوستی دشوار است زیرا این بدان معناست که شاید باید کارهای خاصی که عادت به انجام دادنشان داریم و افرادی را که به آنها اعتیاد داریم از زندگی خود حذف کنیم. از بین بردن وابستگی خودمان به مردم و عاداتی که مغایر فرضیه عشق به خود باشد، در صورتی که منجر به رسیدن به چنین عشقی شود، امری ارزشمند است!

چند تمرین برای خویشتن دوستی

برای عشق به خود و خویشتن دوستی کافی است که آرام باشید و نفس عمیقی بکشید و خود را در آغوش بکشید و تمرین‌های زیر را با خود شروع کنید:

  1. هر روز را با گفتن مسئله‌ای مثبت به خود شروع کنید. مثلاً به خود بگویید که چقدر خوب است از پس این موقعیت برآمدید یا امروز چقدر زیبا به نظر می‌رسید و هر چیزی که باعث لبخند شما می‌شود را با خود تکرار کنید.
  2. صلح با خود را از بشقاب غذای خود شروع کنید. می‌توانید کم کم لایف استایل و سبک غذا خوردن خود را سالم کنید.
  3. ورزش کردن و زندگی پرتحرک را آغاز کنید و بیاموزید که با بدن خود به درستی رفتار کنید و همچنین مراقب سلامتی پوست خود باشید.
  4. هر چه که در افکار شما جای دارد را باور نکنید. به این مسئله توجه داشته باشید که همیشه یک منتقد درونی در درون ما وجود دارد که سعی می‌کند ما را کوچک کند و توانایی ما را نادیده بگیرد و در نتیجه ما را در ریسک‌های زندگی ایمن نگه دارد. نکته منفی این مسئله این است که ما را از داشتن یک زندگی کامل باز می‌دارد.
  5. خود را با افرادی که شما را دوست دارند و همیشه شما را تشویق می‌کنند محاصره کنید. بگذارید آن‌ها مدام به شما یادآوری کنند که چقدر شگفت انگیز هستید.
  6. ذهن مقایسه گر خود را متوقف کنید. همیشه این مسئله را به یاد داشته باشید که همانند شما در این کره خاکی وجود ندارد بنابراین هرگز نمی‌توانید به شکل منصفانه خود را با فرد دیگری در این دنیا مقایسه کنید. توجه کنید که تنها شخصی که باید خود را با او مقایسه کنید، خود شما هستید. گذشته شما است.
  7. به تمامی روابط سمی خود پایان دهید. به طور جدی هر فردی که باعث می‌شود شما احساس نکنید شگفت انگیزید، شایسته عضویت در زندگی شما را ندارد. بنابراین باید فوراً آن رابطه مسموم را خاتمه دهید.
  8. بردهای خود در زندگی را جشن بگیرید. اهمیتی ندارد برد بزرگ یا کوچکی باشد. شما تنها کاری که باید بکنید این است که پشت خود بزنید و به خود افتخار کنید.
  9. از منطقه ایمن خود خارج شوید و چیز جدیدی را امتحان کنید و کمی ریسک کنید چرا که زندگی بدون ریسک یک شوخی بزرگ است. خواهید دید که کارهای باورنکردنی را تجربه می‌کنید. وقتی کاری را انجام می‌دهید که قبلاً فکر می‌کردید نمی‌توانید، شگفت زده می‌شوید.
  10. چیزهایی که باعث تفاوت شما با اطرافیان می‌شود را در آغوش بگیرید و دوست داشته باشید. این مسائل باعث خاص شدن شما می‌شود.
  11. باید این مسئله را دریابید که زیبایی را نمی‌توان تعریف کرد و این همان چیزی است که شما آن را می‌بینید. در دنیایی زندگی می‌کنیم که مجلات و اینستاگرام نوعی زیبایی فیک را به ما عرضه می‌کنند. اجازه ندهید فتوشات‌های مدل‌ها احساس اعتماد به نفس شما را بگیرند. در نهایت امر و بدون هیچ گونه فتوشاپ و لوازم ارایشی، تا حدودی همه مانند هم هستیم و از زیبایی نسبی برخورداریم.
  12. برای آرام کردن ذهن خود، هر روز زمان بگذارید. ارام باشید و نفس بکشید و ذهن خود را از افکار توخالی پاک کنید و فقط در آن لحظه حضور داشته باشید.

کافی است این تمرینات ساده را هر روز به خود یادآور شوید تا عشق به خود را بیشتر از قبل کنید.

یادتان باشد که عشق به خود چیزی فراتر از پوشیدن لباس زیبا و استفاده از آرایش‌ها و زیور آلات گران قیمت و ادعای دوست داشتن خود، است. عشق به خود اصطلاحی برای کارهای مختلفی است که از نظر جسمی و غیر جسمی نسبت به خود انجام می‌دهیم. بسیاری از افراد آراسته و شیک وجود دارند که ما مطمئن هستیم هیچ درکی از خویشتن دوستی و عشق به خود ندارند. این که خود را دوست داشته باشید عملی خودخواهانه نیست، این یک عمل مثبت و رفتاری مهربانانه نسبت به دیگران است زیرا وقتی خودتان را دوست دارید، دیگران مجبور نیستند با مشکلات حل نشده شما کنار بیایند.